چکیده
جانسون و مورتون (1991. رشد زیست شناسی و شناختی: مورد تشخیص چهره. بلاکول، آکسفورد) کار گابریل هورن بر روی مدل نقشپذیری فرزندی را برای الهام بخشیدن به یک نظریه دو-فرآیندی توسعه چهره پردازی در انسان استفاده نمودند. در این مقاله ما شواهد جمع شده در بیش از دو دهه گذشته از نوزادان و بزرگسالان و از دیگر پستانداران (پریمات ها) را بررسی می کنیم، که این مدل دو-فرآیندی را تحت تاثیر قرار می دهند. در حالی که کار با نوزادان و اطفال به طور گسترده با پیش بینی های مدل سازگار بوده است، اصلاحات و سوالات بیشتری مطرح شده است. ما در خصوص بزرگسالان، شواهد اخیر در مورد گسترش مدل برای تشخیص تماس چشمی، و برای چهره پردازی زیرقشری را بحث می کنیم، و تصویربرداری عملکردی و مطالعات بیمار را بررسی می کنیم. ما با بحث درباره هشدارهای مشخص و جهت گیری های (دستورالعمل های) بعدی تحقیقات مربوط به این زمینه، نتیجه گیری می کنیم.
فهرست مطالب
1. مقدمه
2. نظریه دو-فرآیندی نقشپذیری فرزندی
3. نظریه دو-فرآیندی چهره پردازی
3.1. واکنش نوزاد به چهره
3.2. تقلید نوزادان
3.3. تخصص در حال ظهورِ نواحی چهره پردازی قشری
4. مسیر (کانال) زیر قشری در مغز بزرگسالان
4.1. آناتومی (تشریح) مسیر زیر قشری
4.2. جهتگیری سریع بسوی چهره در بزرگسالان
4.3. تشخیص و پردازش سریع حالات (عبارات) تهدید
4.4. مسیر زیرقشری چهره پردازی قشری را تحت تاثیر قرار می دهد
5. گسترش نظریه دو-فرآیندی بسوی زل زدن چشم
6. بحث کلی
تشکرات
منابع
1. مقدمه
مسلما، دستاورد خیلی مهم گابریل هورن، توسعه یک سیستم مدل به خوبی مشخص برای مطالعه حافظه بود: نقشپذیری فرزندی در جوجه خانگی (محلی). با این حال، در حالی که این مدل ارتباط روشنی با حافظه داشت (به این موضوع در باتسون نپاه کنید)، آن همچنین تاثیر گسترده تری بر زمینه های توسعه اجتماعی معمولی و غیر معمولی در انسان ها و علوم اعصاب شناختی چهره پردازی داشته است. خصوصا، جانسون و مورتون (1991؛ همچنین به مورتون و جانسون 1991 نگاه کنید) مدل جوجه را به عنوان الهام برای نظریه دو-فرآیندی خودشان مربوط به توسعه چهره پردازی در انسان ها مورد استفاده قرار دادند...