دانلود پروژه تاثير رنگ بر حافظه كودكان در رشته روانشناسی(فایل word)

در پژوهش حاضر تأثير رنگ بر حافظه كودكان مورد آزمون قرار گرفته است. جامعه آماري کودکان دبستانی در گروه سنی 807می باشد که با استفاده از روش دو گروه مستقل و تصادفي مورد سنجش قرار گرفته اند. كه با انجام عمليات آماري كه در اين پژوهش از آزمون t دو گروه مستقل استفاده شده و پس از تجزيه و تحليل نتايج زير بدست آمده كه اولاً رنگ بر حافظه تأثير مثبت دارد، ثانياً رابطه بين رنگ و حافظه مستقيم است.
قیمت : 2,120,000 ریال
شناسه محصول : 2007786
نویسنده/ناشر/نام مجله : ...
سال انتشار: 1398
تعداد صفحات فارسي : 80
نوع فایل های ضمیمه : word
حجم فایل :
کلمه عبور همه فایلها : www.daneshgahi.com
عنوان فارسي : پروژه تاثير رنگ بر حافظه كودكان در رشته روانشناسی(فایل word)

چکیده

از روزگاران بسيار دور، رنگ ها همواره پيرامون بشر را احاطه كرده و وي را تحت نفوذ خود در آورده اند و چندي بيش نيست كه ما قادر به توليد و استفاده از آنها شده‌ايم تا بيش از قرن نوزدهم، فقط تعدادي رنگ و مواد رنگي شاخته شده بودند كه بيشتر آنها گران بودند، به طوريكه استفاده از پارچه هاي رنگي و مواد تزئيني فقط در انحصار ثروتمندان بود.
صدها هزار حلزون زندگي خود را از دست دادند تا امپراطور روم بتواند رادي بنفش خود را به تن كند. در صد سال اخير بود كه وضع ياد شده دگرگون شد، نخست از تركيب آنيلين و بعدها از طريق مشتقات قطران زغال و اكسيدهاي متاليك رنگ را به راحتي بدست آوردند.

زندگي بشر اوليه تحت تأثير دو عاملي قرار داشت كه خارج از كنترل او بودند اين دو عامل عبارت بودند از روز و شب و تاريكي و روشنايي شب محيطي را پديد مي آورد كه فعاليت بشر را متوقف مي كرد و لذا بشر اوليه به غار خود پناه مي برد و خود را در پوست حيوانات مي پيچيد و به خواب فرو مي رفت. روز موجب محيطي بود كه در آن كار به محل مقدور بودند و لذا بشر اوليه دوباره دست به كار مي شد تا توشه مواد غذايي خود را پر كند يا به جستجوي شكار بپردازد. رنگهاي مرتبط با اين دو محيط عبارتند از رنگ آبي متمايل به تيره آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب.

مفهوم رنگ

يك هنرمند واقعي در طي خلق يك اثر هنري، بيش از هر چيز اولويت را به تأثيرات رنگ در كار خويش اختصاص مي دهد. زيرا كه غالباً اين تأثيرات به وضوح در ديدگان مخاطبان وي منعكس مي شود از اين رو است كه هنرمند خلاق بيش از آنكه خود را درگير مقوله هايي چون شناخت خصوصيات فيزيكي و شيميايي عناصر بنيادين رنگ كند، توجه خود را صرف بررسي تأثير عامل رنگ در كار خويش مي كند البته در بسياري از موارد دنياي رنگها چنان در هاله اي از رمز و راز معنويت فرد مي رود كه تأثيرات آن را نه در ديده بينندگان بلكه در تار و پود آنان بايد جست حال براي ما كه در ابتداي راه شناخت مفاهيم اساسي رنگ قرار داريم. اين سؤال پيش مي آيد كه آيا يك هنرمند براي درك مفاهيم زيبايي شناختي رنگ در يك اثر هنري ملزم به آشنايي با يك سلسله اصول و قواعد مشخص است؟
يا اينكه در اين راستا بايد از الهامات دروني و دستاوردهاي ذهني خويش مدد جويد؟ براي پاسخ به اين پرسش كليدي صلاح مي دانيم كه از دانش و تجربيات هنرمنداني كه ساليان زمينه شناخت مفاهيم رنگ، اصول و قوانيني وضع كرد كه تا به امروز به قوت و اعتبار خويش پا بر جا هستند.

وي در پاسخ به پرسش مذكور چنين مي گويد

اگر شما بي آنكه در مورد تئوري رنگها مفاهيم اساسي آن مطالعه عميق داشته باشند، موفق شديد كه با استفاده از عامل رنگ آثار برجستة هنري بيافرينيد پس شيوة خويش را دنبال كنيد، و در پي دست يافتن به تئوريهاي جديد رنگ خود را سر در گم نكنيد. اما اگر شكست خود را در زمينة خلق آثار برجسته هنري، ناشي از بي تجربگي و عدم آشنايي با مفاهيم و تئوريهاي جديد رنگ مي دانيد، پس لازم است كه به مطالعه عميق و گسترده در اين راستا دست بزنيد. تئوريها و فرضيات هنري بويژه در قلمرو رنگ ممكن است هنگامي به كار هنرمند بيايد كه وي از لحاظ فكري و روحي، آمادگي لازم براي خلق يك اثر را نداشته باشد.
والا هنگامي كه در قله احساسات و عواطف دروني قرار بگيرد، مسئله آفرينش نيز خود به خود حل مي شود. بحث ما بر حل محور انگيزهاي دروني هنرمند و از سوي ديگر دانش اكتسابي وي در زمينه رنگ و فرضيات مختلف آن دور مي زند در اين خصوص و براي روشني مطلب جا دارد كه دنياي موسيقي و آوها را با دنياي نقاشي و رنگها بسنجيم.

رنگ شناسي كودكان

قدرت بينايي نوزاد با تشخيص تاريكي از روشنايي آغاز مي شود و سپس حركت را تشخيص مي دهد و آنگاه شكل اشياء توجه او را جلب مي كند. شناخت رنگها آخرين مرحله است. تشخيص تاريكي از روشنايي اولين مرحله و ابتدايي ترين احساس بينايي است.(ابيدزاده، 1376، ص 25)

پس از اينكه كودك به سنين بالاتر راه يافت قدرت تمايز رنگها نيز در او افزايش مي يابد و هر رنگي برايش معني و مفهوم روحي پيدا مي نمايد. كودك به طور طبيعي به رنگهاي روشن، شاد و اميد بخش علاقمند و رنگهاي تيره و نااميد كننده گريزان است او تن هاي مختلف يك رنگ را تشخيص نمي دهد و همه درجات مختلف قرمز را به رنگ لاله مي بيند. تن هاي گوناگون آبي در دنياي پيرامونش برايش يك رنگ است، آبي دريا و از رنگ زرد جزء شعاع خورشيد نمي شناسد. رنگ شناسي كودكان رابطه مستقيمي با اشياء مورد تماس آنها دارد. (سيدي، 1368، ص 69)

اين مطلب نشان مي دهد كه كودكان به رنگهاي اشياء موجود در محيط توجه دارند و حتي بعضي مواقع اين اشياء از طريق زبان رنگي خود يا كودكان ارتباط برقرار مي‌كنند. البته پس از يك دورة سني مسئله رنگ در ذهن كودك تثبيت مي گردد و به حدي اين درك رشد مي نمايد كه از لحاظ روانشناسي رنگها و تأثيرپذيري آنها در كودكان 5 ساله به بالا همانند افراد بالغ مي گردد. اگر كودكان را كه داراي سن هاي مختلف مي باشند برگزينيم و به هر يك تعدادي اشكال هندسي كه داراي رنگهاي مختلفند نشان دهيم كه آنها را از نظر شكل و اندازه و خواه از لحاظ رنگ با يكديگر مقايسه كنند. خواهيم ديد كه انتخاب كودكاني كه به دو سال و نيم نرسيده اند بر پايه شكل و اندازه است (در اين موقع رنگ را كاملاً تشخيص نمي دهند) و انتخاب كودكاني كه از دو سال و نيم تا چهار سال و نيم دارند بر اساس رنگ است. در اين سن علاقه به رنگ زياد و رشد رنگ در شرف تكامل است، ليكن از اين سن به بعد مجدداً شكل و اندازه توجه را جلب مي كند و تقريباً داراي همان ادراك خواهد شد كه در اشخاص بالغ وجود دارد. (جلالي، 1361، ص 38)

از طرفي كودكان پس از آشنايي مقدماتي با رنگها نسبت به آنان عكس العمل نشان مي دهند تا آنجا كه بعضي از رنگها را نسبت به بعضي ديگر ترجيح مي دهند. لذا كودكان ضمن درك رنگها و تأثيرپذيري از آنها جهات مختلفي اعم از رواني و احساسي و عاطفي و رفتاري به رنگهاي به خصوص گرايش پيدا كرده و نوعي حالت تأمل بين آنها و رنگها در به وجود آمدن مسائل مختلف رواني كودكان بيش از افراد بالغ تأثيرگذار بوده و طبعاً در شخصيت پردازي وي مؤثر است. گاه تأثيرات به جا مانده از نحوه برخورد رنگ در زمان كودكي تا پايان عمر باقي مي ماند. اصلاح املاء كودك يا دفترچه رياضي وي با خط قرمز توسط معلم به واسطه جذابيت و كشش خاصيت هشداردهي اين رنگ همانگونه كه در چراغ قرمز خيابان ديده مي شود انجام مي پذيرد.(علي اكبرزاده، 1373ص 31)

چنانچه اشاره شد از طريق رنگ شناسي مي توان شخصيت كودكان را نيز درك نمود در واقع بچه ها عموماً به رنگهاي گرم چون سرخ و نارنجي عشق مي ورزند و كودكان سلطه جو به رنگهاي سرد. لذا بايستي در ايجاد اماكن و محيطهاي پرورش و نيز در تهيه برنامه هاي گوناگون براي كودكان نهايت دقت را داشت كه حتماً از رنگ هاي زنده استفاده شود. براي درك اثر رنگهاي زنده اگر يك جفت كفش قرمز و يك جفت كفش تيره را جلوي كودكي بگذاريم به طور طبيعي كودك دست به سوي كفش قرمز رنگ دراز مي كند. مي بينيم كه طبيعتاً در انسان خاصيت استفاده از رنگها تند و زنده موجود است و كودكان رنگهاي زنده را دوست دارند و به اين دليل مي بايد از رنگهاي زنده استفاده كرد.(مجله پيوند، 1359، ص 21)

در حقيقت كودك سالم كه مراحل رشد طبيعي خود را مي پيمايد از رنگهاي گرم لذت مي برد لذا ناخودآگاه رنگهايي نظير قرمز را كه پر از كشش و جذبه و انرژي است دوست دارد و به آنها گرايش پيدا مي كند. رنگهاي گرم شامل قرمز، زرد، نارنجي و رنگهاي سرد شامل سبز، آبي، بنفش مي باشد و از نظر رواني اين دو گروه رنگ عميقاً با هم تفاوت دارند.

رنگهاي گرم تحريك كننده و سبب فعاليت و جنب و جوش، الهام دهنده روشني و شادي زندگي و مولد حركت هستند در حالي كه رنگهاي سرد بر عكس موجد حالتهاي انفعالي سكون، بي حركتي و تلقين كننده غم و اندوه مي باشند. مع الوصف كودكان كه به مراتب بيشتر از بزرگسالان نسبت به محيط اطراف خود كنجكاو بودند و سخت از آن تأثير مي پذيرند در رابطه با رنگ ها نيز تأثيرپذير تر از سايرين بوده در مقابل رنگهاي مختلف واكنش هاي متفاوتي را از خود نشان مي دهند.

به طور كلي رنگهاي روشن نسبت به رنگهاي تيره اثر تحريكي زيادي داشته و فعاليتهاي عمومي را در انسان حتي حيوانات افزايش مي دهند. لذا رنگهاي روشن و نزديك به سفيد ضمن افزايش فعاليت انعكاسي ناش از نور اثر محرك كاهندگي داشته و باعث كم شدن فعاليت مي شوند به طوريكه مي دانيم طيف نور سفيد خورشيد در ساعات مختلف روز كيفياتي مختلف پيدا مي كند. هنگاميكه آفتاب در آسمان صاف و بدون ابر درخشان است، نور سفيد طبيعي، گرم و تحت سلطه اشعه قرمز خواهد بود و موقعي كه در پشت ابرها ناپديد شده همين نور سرد شده و برتر با اشعه آبي است.

بشر هميشه در جستجوي كپي برداري از طبيعت است به همين جهت از آغاز اختراع لامپ فلورسنت پودرهاي شيميايي مختلف و مخلوط آنها را در لامپ فلورسنت مورد آزمايش قرار داده اند كه تا حد مقدور به طيف سفيد طبيعي نزديك شوند. (علي اكبرزاده، 1373،ص 32)

دكترمونو فوكس معتقد است كه علت اينكه در روز فعاليت بدن افزايش مي يابد اين است كه نور از طريق تحريك قسمت قدامي غدة هيپوفيز فعاليت مغزي و عمومي را در انسان و حيوان افزايش مي دهد. با اين ديد به سادگي مي توان نتيجه گرفت كه استفاده از رنگهاي روشن و مناسب در محيط هاي آموزشي تا چه حد در افزايش فعاليت هاي خاص ذهني و هوشي تأثير داشته و باعث افزايش جهش هاي مغزي مي گردد. اثر رنگ بر دانش آموزان تا حدي است كه بايستي حتي رنگ كاغذ و قلم را نيز مدنظر قرار داد و بر طبق اصول خاص خود عمل نمود. اگر كاغذ سفيدي را روي ميزي با زمينه سياه قرار داده و روي آن بنويسيم يا بخوانيم چشم ما زود خسته خواهد شد. (رودباري، 1368، ص57)

رويت رنگ

ابتدا خصوصيات امواج رنگي يعني طول موج، سيري و درخشندگي را مطالعه مي‌نمايم. موضوع بعدي اميزش رنگها است كه دربارة دو تكنيك اضافه نمودن و كسر نمودن بحث مي نماييم. بحث ديگر دربارة اختلافات يا نواقص رويت رنگ است كه اغلب تحت عنوان كوررنگي با آن آشنا هستيم. در اين قسمت افرادي را كه داراي كوررنگي كامل يا كوررنگي در زمينه رويت بعضي از رنگها هستند، مطالعه مي نماييم، سپس به بررسي تئوري رنگ مي پردازيم. تئوري رويت رنگ دو مرحله محركهاي مقدم و همزمان را در رويت رنگ بيان مي نمايد. ما ممكن است رنگي كه در يك محرك وجود ندارد رويت نمايم. در اين جا به بررسي عواملي ديگر چون اندازه محرك و تأثير آن در رويت رنگ مي پردازيم.

 به طور كلي رنگها انتظارات ما را كنترل مي نمايند. به عنوان مثال رنگ براي ما بسيار مهم است. تصور نماييد در حال خوردن غذايي هستيد كه شامل گوجه سفيد و شير سبز و گوشت آبي رنگ است، بنظر مي آيد تنها راهي كه بتوانيد شام خود را تمام نماييد، اين است كه چشم خود را ببنديد. البته رنگها در زمينه هاي ديگر نيز مهم هستند، از جمله رنگهاي اضافي كه به مواد غذايي افزوده مي شود و تزئينات داخلي خانه. رنگها احتمالاً در دوران كودكي بر ما غالب بوده اند. به عنوان مثال بچه هاي كودكستان دربارة يك كودك تازه وارد دو سؤال استاندارد دارند، اول اينكه اسم شما چيست؟ و بعد اينكه رنگ دلخواه شما چسيت؟ رنگها از لحاظ اجتماعي نيز اهميت زيادي دارند، مثلاً مردم بخاطر رنگ پوست خود تحت اسارت بردگي، محروميت و حتي مرگ در آورده اند. در كارهاي هنري مثل نقاشي، هنرپيشگي و غيره ... رنگها مهم هستند. در زمينه تعليم و تربيت نيز رنگها كاربرد زيادي دارند. مثلاً روانشناسان تربيتي ممكن است از رنگها به عنوان عاملي براي تركيب حروف در جهت يك شيء رنگ آسانتر صورت مي پذيرد مثل چراغ راهنمايي سبز.

در روانشناسي مصرف نيز رنگها اهميت بسزايي دارد. مثلاً يك كمپاني تبليغاتي مبلغ هنگفتي پول خرج كرد تا مطمئن شود كه كيفيت تبليغ دوربين كداك با رنگ زرد بسيار مطلوب تر از اين دوربين با رنك سياه و سفيد است، زيرا جذبه و دقت بيشتري را ايجاد مي كند. (دكتر درويزه، 1371 ص 100)

 

Keywords: رنگ حافظه کودک تاثیر محیط
این برای گرایش های: کلیه گرایش ها، کاربرد دارد. [ برچسب: ]

Skip Navigation Links